برای هزارمین بار سعی می کنم بنویسم

یه روزایی بود که نوشتن تنها راه اروم شدنم بود وای از اون روز که از نوشتن دور شدم

برای هزارمین بار سعی می کنم بنویسم

یه روزایی بود که نوشتن تنها راه اروم شدنم بود وای از اون روز که از نوشتن دور شدم

نامه ای به خدا

دیشب یه فیلم بود از یه داستان واقعی در مورد یه بچه سرطانی ده سالش بود و واسه خدا نامه مینوشت ... کم کم بقیه نامه هاشو خوندن و دیدن با چه ایمان و اعتقادی نامه می نویسه و همه شروع کردن واسه خدا نامه نوشتن  

اون بچه مرد ولی یه موسسه (نامه ای به خدا) درست کردن که خیلی ها با بیماری های صعب العلاج اونجا عضو شدن و با خدا حرف می زدن و نامه می نوشتن و خیلی هاشون خوب شدن 

 

این مدت با خدا خیلی حرف زدم و می خوام یه نامه هم براش بفرستم 

 

خدا نمی دونم از ناشکریاس از گناهاس از فراموش کردن تو توی زندگیاس .... می گن با سختی بنده هاتو ازمایش می کنی .. می گن با مریضی بنده هاتو پاک می کنی ... نمی دونم حکمت تو از مریضی طه یک ساله ما چیه ... شاید هیچ وقت هم نفهمم ... خدا شاید به قول یه نفر از همون فیلم تو طه رو انتخاب کردی که ما رو به خودت نزدیک کنی ... خدا ما گناهکارم قبول ما تورو تو زندگیمون فراموش کردیم قبول ما ناشکری کردیم قبول ...ولی با همین ازمایشت خیلی هامون به خودشون اومدن ... و می دونم تو بخشنده ای و از ته قلبم اعتقاد دارم طه رو شفا می دی واسه همه چیز شکرت 

نظرات 3 + ارسال نظر
نرگس شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:19 ب.ظ http://kaghazekhatkhati.blogsky.com

امشب شفای این کوچولوی مهربونو دوباره از خدا میخواهیم

amir شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:52 ب.ظ http://booshehr.blogsky.com

درود بر تو

فاطمه جان اعتقاداتمون با هم فرق میکنه ولی فکر نمیکنی داری بی انصافی میکنی اخه چه گناهی تو دنیا وجود داره که مجازاتش گرفتن جون فرزند باشه شاید عقب موندهای اخوند ایران به نام خدا به جرم انسانیت جون فرزند مادر بگیرن اما خدا اینطور نیست
اینطور نگو خواهر من
خدا نه تو تولد و نه تو مرگ دخالتی نداره این یه جریان طبیعیه ولی ادما خیلی احساساتی هستن واسه همین خیلی سخته از دست دادن یه عزیز

خدایا میدونم که خواهرم فاطمه رو درک میکنی میدونم فاطمه و خانوادش رو درک میکنی میدونم تو چرخه طبیعی طبیعت دخالت نمیکنی اما اینبار دخالت کن خواهرم و طاهای عزیزم نجات بده نزار مادرش نابود بشه مگه خودت گناهان مادر وقت به دنیا اوردن بچش نمیبخشی پس چطور دلت میاد طاهای عزیزم از مادرش جدا بشه . ای خدا خدا خدا

میترا جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:23 ق.ظ

سلام فاطی جون عزیز منم اون فیلمودیدم خیلی روم تاثیرگذاشت حتما واسه طه دعامیکنم اون فیلم فوق الاده بودمنم واقعابه خودم اومدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد